کد مطلب:369957 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:634

32 - زیور صالحین - زینت متقین
 بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آله . و حلنی بحلیة الصالحین و البسنی زینة المتقین .

دو درخواست مهم 

به خواست حضرت باری تعالی این دو جمله از دعای شریف مكارم الاخلاق كه پس از ذكر صلوات بر محمد و آلش آمده است ، موضوع بحث و سخنرانی امروز است . امام سجاد علیه السلام در پیشگاه خداوند عرض می كند: بار الها! مرا به زیور صالحین بیارای و زینت متقین را بر من بپوشان . امام (ع ) در این قسمت از دعا چند امر مهم اجتماعی را كه زیر بنای كاخ رفیع سعادت انسانهاست مورد توجه قرار داده و می خواهد آنها را قدر ممكن در جامعه پیاده كند، از قبیل گسترش عدل و دادگری ، فرونشاندن خشمهای عمومی ، خاموش نمودن آتش فساد، پیوند دادن مردم پراكنده به یكدیگر، اصلاح اختلافات ، و دیگر اموری همانند اینها كه با عنایت حضرت حق تعالی در جلسات آینده راجع به هر یك بحث خواهد شد. به منظور تحقق بخشیدن به این مهم اجتماعی ، امام سجاد از خداوند در خواست می كند كه او را به دو نیرو مجهز سازد: یكی زیور صالحین ، و آن دیگر زینت متقین ، تا بتواند این هدفهای عالی را در جامعه پیاده كند و جامه تحقق بپوشاند.

صلاح و معنی آن 

اولین مطلبی كه در شرح و تفسیر كلام امام سجاد (ع ) باید روشن شود این است كه بدانیم صلاح چیست و صالحین كیان اند. راغب می گوید:

الصلاح ضد الفساد و هما مختصان فی اكثر الاستعمال با لافعال (25)

صلاح ضد فساد است و این دو در اكثر موارد به اعمال و افعال اختصاص دارد. قرآن شریف گاهی صلاح را در مقابل گناه قرار داده و فرموده است :

خلطوا عملا صالحا و آخر سیئا. (26)

و لا تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها. (27)

سپس مواردی را ذكر می كند كه صلح در زمینه جدایی ها و فواصل افراد از یكدیگر به كار برده شده و از آیات قرآن مجید جملاتی را شاهد آورده است . در كتاب آسمانی اسلام در یك مورد كلمه صالح به كار رفته و از آن معنای وسیع و دامنه داری ارایه شده است :

و لقد كتبنا فی الزبور من بعد الذكر ان الارض یرثها عبادی الصالحون .(28)

مجمع البیان ذیل این آیه در تفسیر زبور و ذكر، اقوالی را از مفسرین نقل نموده است و چنین می گوید:

ان الزبور كتب الانبیاء و معناه : كتبنا فی الكتب التی انزلناها علی الانبیاء من بعد كبابته فی الذكر ای ام الكتاب الذی فی السماء و هو اللوح المحفوظ. عن سعید بن جبیر و مجاهد و ابن زید و هو اختیار الزجاج . (29)

در كتب پیمبران نوشتیم پس از نوشتن در ذكر یعنی ام الكتاب كه در آسمان است و مراد از آن لوح محفوظ است و این قول را از سعید بن جبیر و مجاهد و ابن زید نقل نموده و می گوید زجاج نیز همین قول را اختیار كرده است . بنا بر این احتمال ، معنی این آیه چنین می شود كه ما در كتب سماوی پیمبران نوشتیم و پیش از آن در ذكر یعنی لوح محفوظ كه حاوی جمیع مقدرات تكوینی و تشریعی عوامل وجود است ثبت نمودیم كه زمین را بندگان صالح ارث می برند و صالح در این آیه به معنای شایسته و لایق برای پذیرش و تحمل این مهم است و این معنی از جمله معانی صالح است كه در لغت المنجد آمده و می گوید:

هو صالح لكذا ای فیه اهلیة للقیام به

معنای وسیع صلاحیت 

بنابراین قبل از آنكه خداوند پیامبران را به نبوت مبعوث فرماید و بر آنان كتب سماوی نازل نماید این حكم از قلم قضای حكیمانه الهی گذشته و در لوح محفوظ به صورت قانونی تخلف ناپذیر ثبت گردیده است كه مردم شایسته و صالح ، وارث كره زمین خواهند بود. البته تنزه از گناه یك شاخه صلاحیت است و بر كناری از فساد شاخه دیگر، ولی صلاحیت ارث زمین منحصر در اجتناب از گناه و فساد نیست بلكه عباد صالح وارث زمین باید دارای علم و عمل ، عقل و تدبیر، سعی و كوشش ، همكاری و همیاری ، تعاون و ایثار، اتحاد و هماهنگی ، برادری و محبت ، و دهها شرط و مزیت دیگر از این قبیل باشند تا لایق وراثت زمین گردند و بر كره خاك فرمانروایی نمایند. جالب آنكه خداوند در این آیه ملاك ارث زمین را صلاحیت و شایستگی خوانده و فرموده است : عبادی الصالحین و نفرموده : عبادی العالمین ، عبادی المتقین ، عبادی الزاهدین ، عبادی الصادقین ، عبادی السابقون و دیگر صفاتی از این قبیل ، زیرا این صفات و مزایا شرط تحقق صلاحیت است و افراد صالح زمانی از صلاحیت و شایستگی كامل برخوردار می گردند كه واجد تمام آن خصال و مزایا باشند.

معنای ارث زمین 

برای آنكه معنای ارث زمین و حاكمیت آدمی بر آنان تا اندازه ای روشن شود، لازم است بعضی از آیات قرآن شریف را كه حاكی از مشیت باری تعالی بر قدرت بشر و ناظر به سلطه انسان بر منابع ارضی است مذكور افتد و توجه شنوندگان محترم به محتوای آن آیات معطوف گردد:

هو انشاكم من الارض و استعمركم فیها. (30)

او خداوندی است كه شما را از زمین آفریده و قدرت عمران و آبادی آن را به شما اعطا فرموده است . راغب می گوید:

انسان و آبادی زمین 

استعمرته اذا فوصت الیه العمارة ؛موقعی كه عمران و آبادی نقطه ای را به كسی تفویض بنمایی می گویی : استعمرته و سپس راغب همین آیه را شاهد می آورد، یعنی آفریدگار جهان كه مالك واقعی تمام عوالم هستی است ، آبادی زمین را به انسانها تفویض فرموده و آنها را عهده دار این امر مهم ساخته است . گیاهان و حیوانات بری و بحری موجودات زنده كره زمین اند ولی هیچ یك از آنها قادر نیستند تحول عمرانی در آن به وجود آورند و به استعدادهای نهفته كره خاكی جامه فعلیت بپوشانند؛تنها انسان است كه خداوند این قدرت را به وی تفویض نموده و در راه عمران قدمهایی برداشته و موفقیتهایی به دست آورده و همچنان به پیشروی ادامه می دهد.

هو الذی خلق لكم ما فی الارض جمیعا .(31)

او خداوندی است كه همه موجودات ارضی را برای شما آفریده است ، نبات و حیوان ، ذخایر طبیعی ، معادن سطحی و عمقی ، و خلاصه تمام آنچه در كره خاك آفریده شده برای شما انسانهاست و این آیه نیز دلالت دارد كه بشر دارای قدرت و حاكمیتی است كه می تواند از تمام موجودات كره خاكی به نفع خود بهره برداری نماید و موجبات رفاه خویش را فراهم آورد.

حاكمیت انسان در زمین 

الم تر ان الله سخر لكم ما فی الارض . (32)

ای بشر! آیا ندیدی كه خداوند تمام آنچه را كه در زمین است مسخر و مقهور تو ساخته است ، یعنی آفریدگار حكیم بشر را به گونه ای خلق كرده و در وی قدرتهایی را به ودیعه گذارده كه بتواند بر تمام محتویات كره خاكی حكومت كند و همه آنها هم مطیع و فرمانبر او باشند.

و سخر لكم الانهار. (33)

خداوند رودخانه ها و نهرهای عظیم را مقهور و مسخر شما ساخته و همه آنها طبق فرمان تكوینی باری تعالی موظف اند از دستورتان اطاعت نمایند، یعنی انسان به مشیت آفریدگار حكیم دارای آنچنان قدرتی است كه می تواند در پرتو عقل و هوش و با نیروی علم و دانش رودخانه ها را با بستن سدهای نیرومند مهار نماید، از طغیانشان جلوگیری كند، آبها را در پشت سد به صورت دریاچه ای در آورد و در مواقع لازم برای احیای اراضی موات و ایجاد مزارع و باغ بهره برداری نماید و موجبات عمران و آبادی زمین را فراهم آورد. این قبیل آیات كه معرف شایستگی و صلاحیت انسان بر حكمرانی و فرمانروایی كره خاكی است در قرآن شریف مكرر آمده است .

بروز تدریجی استعدادها 

آفریدگار حكیم از اول بشر را با این قابلیت آفریده و استعداد حاكمیت زمین را در وجودش به ودیعه گذارده است و چون استعدادها در بشر تدریجا شكوفا می گردد، حاكمیت او نیز در كره زمین تدریجی است و مرحله به مرحله پیشروی می كند. تقدم و تاءخر ملل جهان در زمانهای مختلف از یكدیگر بر معیار بروز استعدادها و تحقق شرایط صلاحیت است ، به هر نسبت كه مردم قابلیتشان شكوفاتر شود و استعدادشان بیش از دگران رنگ فعلیت به خود بگیرد، به همان نسبت صلاحیتشان بر حكومت زمین افزایش می یابد و از فرمانروایی گسترده تری برخوردار می گردند.

تو همی خوانی مكرر گشت این بالا و پست تا چه پستی ها نصیب ما از این بالا ستی پیش خود گقتی قضای آسمان این هردو خواست خود قضای آسمان بیرون ز حكم ماستی فارغ از سر قضایی كاقتضای فعل ما گاه اینسان زشت و گاهی آنچنان زیباستی هیچ قومی بی سبب مغلوب یا غالب نشد جز در او ضعفی نهان یا قوتی پیداستی تو نداری قدرت تشخیص پیدا از نهان لاجرم پنهان ترا پیداترین رویاستی

اسلام و آزاد سازی 

مردم عصر جاهلیت با تیره روزی و بدبختی زندگی می كردند، در جهل و نادانی غوطه می خورند، بت می پرستیدند، نوزادان دختر را زنده دفن می نمودند، زن و مرد و پیر و جوانشان به انواع گناه و فساد اخلاق مبتلا بودند، آنچنان در زبونی و انحطاط به سر می بردند كه رویداد كوچكی می توانست بر محیطشان اثر بگذارد و جمعیتشان را پراكنده سازد. موقعی پادشاه حبشه به فكر افتاد كعبه مكرمه را ویران كند. یك ستون نظامی به فرماندهی ابرهه روانه مكه نمود و چند فیل تربیت شده جنگی را برای ویرانسازی و پایمال كردن اشخاص با سربازان فرستاد. اهل مكه از ترس ، شهر را خالی كردند و به نقاط مختلف گریختند و كوچكترین قدمی برای دفاع از حرم الهی بر نداشتند. خداوند با اراده توانای خود شر حبشیان را از حرم مطهر گرداند و آنان را به وضع غیر عادی مجازات نمود و این واقعه را خداوند در سوره فیل به طور اجمال خاطر نشان فرموده است . قضیه آنقدر مهم تلقی گردید كه مردم یادش را حفظ كردند و آن سال را عام الفیل نامگذاری نمودند و حضرت محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب ، صلی الله علیه و آله در همان سال متولد شد و آن مولود عزیز و بزرگوار پس از گذشت چهل سال به نبوت مبعوث گردید و همان نسل عقب افتاده و خرافی را با تعالیم آسمانی خود از قید و بندهای اسارت آزاد نمود. فطرت توحیدی ، وجدان اخلاقی و تمایلات عالی انسانی را در وجودشان شكوفا ساخت ، استعدادهای درونی آنان را از قوه به فعلیت آورد و در نتیجه ، انسانهایی صالح و شایسته بار آمدند و بر اثر این تربیت صحیح و اساسی آنقدر نیرومند و توانا شدند كه توانستند در ظرف نیم قرن وارث قسمت مهمی از كره زمین شوند و ملتهای نیرومندی مانند ایران و روم را پیرو خود نمایند و به تبعیت خویش وادار سازند. قرآن شریف فرموده است :

ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما با نفسهم . (34)

خداوند اوضاع و احوال هیچ قدرتی را تغییر نمی دهد تا وقتی كه خود آنان وضع خویش را تغییر دهند.

خودسازی و عزت 

كسانی كه از اعراب جاهلیت به پیمبر اسلام گرویدند و به آن حضرت ایمان واقعی آوردند مصمم شدند از رهبر بزرگ اسلام پیروی نمایند، خویشتن را طبق برنامه قرآن شریف بسازند، به عقاید اسلامی معتقد شوند، به اخلاق دینی متخلق گردند، گفتار و رفتار شان را با تعالیم الهی منطبق نمایند، و خلاصه خویشتن را آن طور كه باید و شاید بسازند و در صف بندگان صالح خدا قرار گیرند. اینان تصمیم خود را عملی نمودند و بر اثر خودسازی و كسب صلاحیت به اوج عزت و قدرت رسیدند و از ارث زمین برخوردار گردیدند. برای آنكه دشمنان دین در صف آنان ایجاد شكاف ننمایند و به وحدتشان آسیب نرسانند، دستور آمادگی و فداكاری داد و قرآن شریف فرمود:

آمادگی نظامی 

و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوكم . (35)

همواره قوای لازم از خواربار، وسایل و آلات جنگی ، و مركبهای سواری را مهیا داشته باشید تا بدین وسیله دشمنان خدا و دشمنان خودتان را مرعوب نمایید كه فكر هجوم و حمله به شما را در سر نپرورند.

برای آنكه مسلمانان در میدانهای جنگ غافلگیر نشوند و در مقابل سلاحی كه از آن بی خبرند قرار نگیرند، پیشوای اسلام مراقب این امر بود و در جای خود اقدام لازم را معمول می داشت .

آموزش صنایع نظامی 

و راءی الرسول ان اتساع الفتوح یقضی بان یتعلم بعض اصحابه . صنعة الدبابات و المجانیق ای صنائع القتال فارسل الی جرش الیمن اثنین من اصحابه یتعلمانها. (36)

نظر رسول گرامی (ص ) بر این شد كه وسعت جنگها و فتوحات ایجاب می كند كه بعضی از اصحاب ، صنعت دبابات و منجنیقها را كه از صنایع جنگی است فرا گیرند. از این رو در نفر از اصحاب خود را به یكی از شهرهای یمن فرستاد برای آموختن آن صنایع .

اهمیت رهبری 

پیغمبر اسلام (ص ) تا زنده بود و مقام رهبری را بر عهده داشت متوجه جمیع امور مسلمانان بود و مردم لایق بر اساس شایستگی و صلاحیت پیشروی می نمودند. افراد نامناسب و ناصالح قدرت نداشتند به فعالیت گسترده ای بر ضد اسلام و تعالیم الهی دست بزنند، اما با مرگ رسول گرامی (ص ) فعالیت منفی آغاز شد و كسانی با كارشكنی های خود صدماتی به اسلام وارد آوردند و از همه مهمتر مداخله در امور رهبری و جانشینی پیغمبر اكرم (ص ) بود. مسئله ولایت و زمامداری امور مسلمین یكی از دعائم و اركان دین است و در این باره روایات زیادی از اولیای گرامی اسلام رسیده است كه اینجا یك روایت ذكر می شود:

عن ابیجعفر علیه السلام قال : بنی الاسلام علی خمس : علی الصلوة و الزكوة و الصوم و الحج و الولایة و لم یناد بشی ء كما نودی بالولایة فاخذ الناس باربع و تركوا هذه یعنی الولایة .

امام باقر (ع ) فرمود: اسلام بر پنج چیز بنا شده است : نماز، زكات ، روزه ، حج ، و ولایت ، و درباره هیچ یك از آنها همانند امر ولایت ندا داده نشده است . اما مردم چهار پایگاه دین را گرفتند و عملا به كار بستند و پایگاه پنجم یعنی ولایت را ترك گفتند.

كتاب و عترت 

در كتب عامه و خاصه از طرق مختلف حدیثی نقل شده كه رسول اكرم صلی اللّه علیه و آله در ایام حیات خود مكرر در مكرر با مختصر تفاوتی در عبارت به مردم فرموده بود: من دو امانت سنگین و بزرگ را بین شما می گذارم ، كتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم ، تا زمانی كه به این دو متمسكید از گمراهی مصون و محفوظ خواهید بود و این دو از هم جدا نمی گردند تا در كنار حوض بر من وارد شوند.

انحراف از مسیر حق 

مردم پس از مرگ آن حضرت گفته هایش را از یاد بردند، علی علیه السلام را كه برای ولایت و رهبری ، گزیده خدا و منصوب از طرف پیشوای اسلام بود و در جمیع مدارج كمال ایمانی و علمی و عملی بر همه تقدم داشت واگذارند و مفضول را بر فاضل مقدم داشتند. با این عمل ناروا زمینه انحراف مسلمین و انحطاط آنان فراهم آمد و با گذشت زمان تشدید شد تا جایی كه در زمان حكومت بنی امیه و بنی عباس دستگاه خلافت كه باید سمبل پاكی و فضیلت باشد كانون ناپاكی و رذیلت گردید، ظلم جایگزین عدل باشد، رعایت حقوق مردم به تجاوز و تعدی مبدل گردید، و خلفای جور آنچنان در راه ضد اسلام جری و جسور شدند كه عبدالملك مروان امر به معروف و نهی از منكر را منع نمود و صریحا گفت :

لا یاءمرتی احد بالتقوی الا ضربت عنقه . (37)

هیچ كس مرا به تقوی امر نمی كند جز آنكه با شمشیر سر از بدنش جدا خواهم كرد.

پیشوای مال اندیش اسلام ضمن حدیثی در امر ولایت و زمامداری سخن گفته و خطر گزینش مفضول را بر فاضل اعلام نموده و خاطر نشان ساخته است كه هر امتی مرتكب چنین عمل ناروایی شود راه پستی و عقب افتادگی را به روی خود گشوده است .

عن النبی صلی اللّه علیه و آله قال : ما ولت امة امرها رجلا و فیهم اعلم منه الا لم یزل امرهم یذهب سفالا حتی یرجعوا الی ما تركوه . (38)

یكی از عوامل انحطاط 

رسول اكرم (ص ) فرموده است : هیچ امتی امر خود را به مردی نمی سپارد با آنكه در آن امت مرد عالمتر از او وجود دارد مگر آنكه كار آن مردم پیوسته در راه سقوط و انحطاط پیش می رود تا به چیزی كه آن را ترك گفته بودند برگزیند، یعنی گزینش اعلم .

فرموده نبی معظم اسلام در جامعه مسلمین تحقق یافت و بر اثر انحراف از صراط مستقیم و محروم ساختن علی علیه السلام از حقی كه خداوند به وی اعطا نموده بود، مسلمانان از تعالی و ترقی بازماندند، راه پستی و انحطاط را در پیش گرفتند، ارزش رفیع و گرانقدر خود را از دست دادند، اجانب بر آنان تسلط یافتند، زمام امورشان را به دست حكام جائر سپردند و هم اكنون با گذشت چهارده قرن وضع به همان منوال است و یك میلیارد مسلمان به گونه ای رنج آور و تاءثر بار زندگی می كنند و از عز و آزادگی كه شایسته پیروان قرآن شریف است محروم اند.

دیروز، مسلم ، آیت اقبال و مكرمت امروز خود چه شد كه چنین نامكرم است دیروز مسلم از شرف و فضل سربلند امروز پشت مسلم و اسلامیان خم است دیروز محرم حرم غیر مسلمین امروز بین كه در حرم خود نه محرم است آن انتصار خود چه شد این انكسار چیست ؟ آن را چگونه مبداء و اینش چه مختم است ؟ خلاصه ، ارث زمین به قضای قطعی باری تعالی برای مردم صالح و شایسته است و دهها كمال و مزیت از نظر عقل و علم ، اعتقاد و اخلاق ، كار و كوشش ، گفتار و رفتار، و دیگر اموری از این قبیل زیر پوشش صلاحیت و شایستگی جای دارد. یك روز مسلمین در پرتو تعالیم حیات بخش اسلام از شایستگی و صلاحیت برخوردار گردیدند و وارث قسمت مهمی از كره زمین شدند، روز دیگر شرایط صلاحیت و شایستگی را تدریجا از دست دادند، راه پستی و انحطاط را در پیش گرفتند و آن وضع تاءسف بار و دردناك حتی امروز همچنان ادامه دارد.

شایستگی اصحاب حضرت مهدی (عج ) 

به موجب روایات بسیاری كه از اولیای گرامی اسلام رسیده ، شرایط كامل صلاحیت و شایستگی در اصحاب حضرت مهدی ، حجه ابن الحسن علیهماالسلام تحقق می یابد. در آن عصر پیروان آن حضرت واجد تمام ابعاد صلاحیت می شوند و وارث همه كره زمین می گردند، در آن عصر، عدل و دادگری بر سراسر جهان حكومت می كند و ظلم و بیداد از زمین رخت بر می بندد و در آن عصر امنیت جانی و مالی و عرضی و همچنین امنیت از ترس بر سر جهانیان سایه رحمت می افكند و همه مردم از آن نعمت گرانقدر برخوردار می شوند، در آن عصر معادن و مخازن زمین از ترس بر سر جهانیان سایه رحمت می افكند و همه مردم از آن نعمت گرانقدر برخوردار می شوند، در آن عصر معادن و مخازن زمین استخراج می گردد و عمران و آبادی همه جا را فرا می گیرد، در آن عصر موازنه اقتصادی و تعادل مالی در سطح بسیار وسیع برقرار می شود، و به طوری كه در روایات آمده كسانی می خواهند صدقه بدهند و نیازی به كمك رایگان ندارند.

از مجموع آنچه مذكور افتاد این نتیجه به دست آمد كه انجام هر كاری خواه كوچك باشد یا بزرگ ، نیازمند صلاحیت و شایستگی است . امام سجاد (ع ) كه قصد دارد یك سلسله امور مهم اجتماعی را كه مایه سعادت مردم است جامه تحقق بپوشاند و عملا آنها را به موقع اجرا بگذارد، در مرحله اولی از پیشگاه باری تعالی درخواست صلاحیت و شایستگی می نماید و در جمله اول دعا كه موضوع بحث سخنرانی امروز است به پیشگاه خداوند عرض می كند: و حلنی بحلیة الصالحین ؛بارالها! مرا به زیور صالحین بیارای ، یعنی از شرایطی برخوردارم ساز كه بتوانم آن امور مهم را در جامعه پیاده كنم و مردم را از آن نعمتها منتفع سازم .

امام علیه السلام در جمله دوم دعا كه موضوع آخرین قسمت سخنرانی امروز است در پیشگاه خداوند عرض می كند:

تقوی یا كلید شایستگی 

و البسنی زینة المتقین ؛بارالها! زینت متقین را بر من بپوشان .تقوی یكی از شروط صلاحیت است و با وجود آن شایستگی تحقق می یابد.

عن علی علیه السلام قال : التقوی مفتاح الصلاح . (39)

علی (ع ) فرموده : تقوی و پرهیز از گناه كلید صلاح و شایستگی است . به همین جهت امام (ع ) بین تمام اجزا و شرایط صلاحیت ، تقوی را تخصیص به ذكر داده زیرا تقوی بر همه آنها حاكم است و با وجود تقوی هر جزئی از اجزای صلاحیت به شایستگی واقعی دست می یابد. زبان گویا در اصلاح نقائص اجتماع از شرایط صلاحیت است اما باید زبان متقی باشد تا به هدف خود نایل گردد؛زبان آلوده اثر نافذ نمی گذارد و نقص جامعه را آن طور كه باید برطرف نمی كند. دست در انجام كارهای لازم شرط صلاحیت است ، اما باید متقی باشد. دستی كه به روی مردم بی گناه سیلی می زند یا اموال مردم را به سرقت می برد به اصلاح جامعه و رفع مشكلات مردم نایل نمی گردد. برای آنكه به معنای كلام امام سجاد (ع ) در جمله دوم دعا كه به خدا عرض می كند:

لباس تقوی 

والبسنی زینة المتقین ؛واقف شویم و مقام شامخ تقوی رانسبت به سایر اجزا و شرایط صلاحیت بشناسیم ، لازم است در مورد دو كلمه كه در عبارت امام در دعا آمده ، مختصر توضیحی داده شود: یكی لباس است و آن دیگر تقوی . امام سجاد (ع ) از پیشگاه الهی درخواست می كند به او لباس متقین را بپوشاند. قرآن شریف درباره تقوی كلمه لباس را به كار برده و فرموده است :

و لباس التقوی ذلك خیر.

جامعه مقدس تقوی برای انسانها لباسی بسیار خوب و پسندیده است .

راغب در ماده (لبس ) می گوید:

و جعل الباس لكل ما یغظی من الانسان عن قبیح .

كلمه لباس به كار برده می شود درباره هر چیزی كه قبیح را در انسان می پوشاند.

همچنین راغب در ماده وقی می گوید:

التقوی جعل النفس فی وقایة ممایخاف

تقوی عبارت از این است كه آدمی خود را در پناهی قرار دهد تا به شری كه از آن می ترسد دچار نشود.

با توجه به اینكه تمام قوای درونی و برونی انسان در معرض آلوده شدن به گناه و معاصی است و افراد با ایمان همواره از خطر و پی آمد آنها خائف اند و با در نظر گرفتن این مطلب كه تقوی مانند لباس سراسری تمام وجود آدمی را زیر پوشش خود می برد و چون پناهگاه مطمئنی ، افراد با ایمان را از خطر مصون می دارد، امام سجاد (ع ) پس از درخواست زیور صالحین مسئله تقوی را كه شرط اساسی صلاحیت است ، تخصیص به ذكر داده و لباس متقین را از پیشگاه باری تعالی تمنی می نماید.

ملكه گرانقدر تقوی 

عن علی علیه السلام قال : الجاءوا الی التقوی فانه جنة منیعة ، من لجاء الیها حصنته و من اعتصم بها عصمته . (40)

علی علیه السلام فرموده : به پناه تقوی بروید كه تقوی سپری است نیرومند و محكم ، هر كس به آن پناهنده شود مصونش می دارد و هر كس به آن متمسك شود به وی صیانت و حفاظت می بخشد.

تقوی ملكه نفسانی و حالت ثابت روحی است . افراد با ایمان بر اثر مراقبت و تمرین در اطاعت باری تعالی و اجتناب از معاصی و گناهان به سرمایه گرانقدر تقوی نائل می شوند و به مقام شامخ روحی بدون تكلف و زحمت از گناه پرهیز می كنند، نه تنها مرتكب معصیت نمی شوند بلكه فكر معصیت از خاطر شان نمی گذرد. چنین انسانی تمام وجودش از لباس مقدس تقوی پوشیده است و در پناه این حصن حصین و قدرت معنوی و ایمانی از جمیع شرور معاصی و خطرات ناشی از گناه مصون و محفوظ است . درباره این قبیل انسانهای خودساخته بحق می توان گفت كه اینان دارای تقوای قولی ، عملی ، مالی ، اخلاقی ، اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ، و دیگر امور مربوط به زندگی هستند، اینان در هر كاری اول رضای خدا را در نظر می گیرند و سپس درباره آن قدم بر می دارند و عمل می كنند.

تقوی یا عفت از گناه 

امام باقر علیه السلام لباس تقوی را كه در قرآن شریف آمده به عفت تفسیر نموده و فرموده است :

و اءما لباس التقوی فالعفاف ، لاءن العفیف لا تبدو له عورة و ان كان عاریا من الثیاب و الفاجر با دی العورة و ان كان كاسیا من الثیاب . یقول ولباس التقوی ذلك خیر یقول : العفاف خیر. (41)

لغت اقرب الموارد می گوید: عف الرجل : كف عما لا یحل و لا یجمل قولا او فعلا.

عفت در آدمی عبارت از خودداری و كف نفس از چیزی است كه حلال و شایسته نیست ، خواه كف نفس ، با قول باشد و خواه با عمل .

امام باقر (ع ) فرموده : اما لباس تقوی عفت است ، زیرا از انسان عفیف عورتی آشكار نمی شود اگر چه از نظر ظاهر عریان باشد، اما فاجر و گناهكار، عورتی را كه باید پوشیده باشد آشكار می سازد اگر چه بدنش با لباس پوشیده است . سپس امام (ع ) فرمود: لباس تقوی خیر است ، یعنی عفت خیر است .

كلمه عفت همانند كلمه تقوی به معنای وسیع و در موارد مختلف به كار برده می شود و از عفت و بی عفتی ، بودن و نبودن تقوی مد نظر است . عفت زبان ، عفت قلم ، عفت چشم ، عفت اخلاقی ، عفت غریزه جنسی ، و از این قبیل .

امام سجاد (ع ) در جمله اول این قسمت از دعا برای تحقق بخشیدن به هدفهای عالی خود از خداوند درخواست شایستگی و صلاحیت نموده و عرض می كند:

و حلنی بحلیة الصالحین :این درخواست حاوی جمیع جهات عقلی ، علمی ، دینی ، قولی ، و عملی است .

در جمله دوم از خداوند درخواست پوشاندن زینت متقین را می نماید؛عرض می كند: و البسنی زینة المتقین ، و تقوی خود شرط بزرگ صلاحیت است .

پیمبران الهی و جانشینان برحقشان همه واجد تقوی بودند و آنچه را كه می گفتند و به مردم دستور می دادند خود عمل می كردند. علی علیه السلام برنامه عملی خود را در این باره چنین بیان نموده است :

ایها الناس ! و الله احثكم علی طاعة الا و اسبقكم الیها و لا انها كم عن معصیة الا و اتناهی قبلكم عنها. (42)

به خدا قسم هیچ وقت شما را به طاعتی ترغیب ننمودم مگر آنكه خود قبل از شما به آن سبقت جستم و هیچ گاه شما را از معصیتی نهی ننمودم مگر آنكه پیش از شما خویشتن را از آن بازداشتم .

حضرت علی بن الحسین علیهما السلام طبق برنامه جد گرامیش پس از درخواست صلاحیت از پیشگاه خداوند، تقاضای زینت متقین را می نماید، یعنی بارالها مرا آنچنان مورد حمایت خود قرار ده و موفقم بنما كه با تلبس به تقوی مردم را به راه سعادت بخوانم و سخنم به گونه ای القا شود كه مؤ ثر افتد و جامعه را از بلایا و گرفتاری برهاند.

تقوای كامل 

تقوی دارای درجات و مراتبی است ، تقوای كامل كه تمام وجود شخص متقی را زیر پوشش خود قرار می دهد و كوچكترین قدمی بر خلاف رضای الهی بر ندارد مخصوص معصومین و اولیای گزیده الهی است و قرآن شریف آن را حق تقوی خوانده و فرموده است :

اتقوا الله حق تقاته . (43)

عن ابی بصیر: ساءلت ابا عبدالله علیه السلام عن قول الله عزوجل : اتقوالله حق تقاته ، قال : یطاع فلا یعصی و یذكر فلا ینسی ، و یشكر فلا یكفر. (44)

ابی بصیر می گوید: از امام صادق (ع ) درباره این آیه سؤ ال نمودم . فرمود: حق تقوی این است كه خداوند همه جا اطاعت شود و هرگز مورد عصیان قرار نگیرد، همه جا در یاد باشد و هیچ گاه فراموش نگردد و همیشه مورد شكر قرار گیرد و هرگز نعمتش كفران نشود.

تفضل الهی به مردم 

البته افراد عادی از عهده چنین تقوایی بر نمی آیند. از این رو خداوند تفضل فرمود و از آنان تقوای به قدر توان و قدرت خواست .

عیاشی می گوید از امام صادق علیه السلام درباره آیه اتقوالله حق تقاته سؤ ال شد،

قال منسوخة ، قیل و ما نسختها؟ قال قول الله اتقوالله ما استطعتم . (45)

حضرت فرمود آن آیه نسخ شده . سؤ ال شد كه كدام آیه آن را نسخ كرده است ؟ حضرت آیه ای را نام برد كه تقوی را به قدر استطاعت خواسته است .